رها کوچولورها کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

دنیای رها کوچولو

7 ماهه شدممممممم

سلاممممممممم مم املوز شدممممممممممم هورا هورا من دیگه مامی رو خوب میشناسم عاشق بیرون رفتنم  عاشق وسایل بابایی عاشق غذا عاشق بازی کردنم  خدا نکنه مامی دست رو بگیر بسمتم و بگه بیا منم دستام رو بسمتش دراز میکنم تا من بغل کنه راه ببره عاشق فوت های مامانیم وقتی تو صورتم فوت میکنه  خوشم میاد و وقتی بوس میکنه لذت میبرم ارومم میکنه بابایی شبا باهام بازی میکنه منم تو بغل مامانی اینقدر خوشم میاد ....املوز ما رفتیم مرکز بهداشت برای چکاب که خانمه گفت همه چی خوبه و یکم با مامانی صحبت کرد و ازش پرسید من چکارا میکنم چیا میخورم و یکمم اطلاعات داد و ما امدیم و املوز وقتی داشتی میرفتیم اولین برف زندگیم رو دیدم که خیلی قشنگ و سرد بود ما نمیتونستیم زیا...
28 فروردين 1391

اممممممم

سلاممممممم اخرین عکسا رو با تریپ جدیدم میزارم چون مامی میخواد منو ببره الایشگاه و موهامو کوتاه کنه ببنین موهامو ادامه عکسا تو ادامه مطلب ...
28 فروردين 1391

7 ماه و 15 روزگیییییییییییییییی

سلاممممممممممم خوبین؟ 15 روز دیگه هم گذشت و من با کارای جدید امدمممممممممممم یادگرفتم که سینه خیز برم یاد گرفتم که بگم بابا یاد گرفتم که هر چی که دلم میخواد خودم برم بردارم یاد گرفتم که هر موقع گشنم میشه به مامانم نگاه کنم و با اوووو اوووو بگم که گشنمه  وقتی بابامو میبینم میرم به سمتش عاشق وسایل کار بابایی  هستم یاد گرفتم وقتی مامانی رو میبینم که از بیرون میاد منتظرم تا ببینم برام چی اورده و رفتم الایشگاه موهامو زدم خوجمل شدم شبیه پسلا شدممم هههه امدم با تیپ جدیددددددددددددددددد خوب یه نگاهی به تیپ قدیم بندازیم با علوسکام بزی و کفشدوزکم و اینجا هم از حموم امدم دالم هویج میخو خوب اینم عکس دیگم لطفا بگ...
28 فروردين 1391

8 ماهگیییییییییییییییییییییی

سلاممممممممم من 8 ماهه شدمممممممممممممم خیلی خوشحالم چون دیگه دارم بزرگ میشم خانم میشم بلاخره دومین دندون منم در امد و مامانی برام اش دندونی پخت که خیلی خوشمزه بود جاتون خالی و من کلمه ماما رو یاد گرفتم ولی مدام نمیگم برای خودم همینجور ووادربمود میکنم خیلی شیرین شدم بانمک شدم همینطور هنوز دارم سینه خیز میرم و دارم سعیمو میکنم که روی زانوهام تعادل پیدا کنم و چادر نمازم دارم که باهاش نماز میخونم بریم سراغ عکسا دندونای من و اش دندونی من ...
28 فروردين 1391

ننه نقلی

سلامممممممممم من امدم با اسم ننه نقلی ههههههههههه من با چادر و جانماز و موبایلمممممممم هههههههههه من و ملوسکام و اورکم هههه تموم شد ...
28 فروردين 1391

9 ماهه شدمممممممممممممم

سلاممممممممممم من امروز 9 ماهم تموم شد و حالا یه غذا خور کامل شدممممممممم خوب یه مدت نتمون قطع بید نشد بیایم وب رو بروزش کنیم شلمنده دیگه ههههههه من دیگه دارم 4 دست و پا میرم ..خودم به تنهایی میشینم ....دست دسی میکنم ........برای خودم حرف میزنم .. بابا ماما ددا میگم ........خیلی شیطون شده .......و به مامانم خیلی میچسبم مثل کنه هههههیییییییییییی تازگیا از لبه میز یا پله میگیرم و با تمام تلاشم وایمیستم ........متاسفانه از دندون خبری نیست ..........این روزا مامانم رو یکم اذیتش میکنم بیچاره از دستم کفری شده .........و ........مامانی داره برام به کمک یکی از خاله ها تقویم و عکس اتلیه درست میکنه ...........و..........کمی نق نقو شدم ........و ......
28 فروردين 1391

دست دسی

سلامممممممممم املوز امدم عکس دست زدنمو بزارم که همراه با اواز خوندن هستش از حموم امده بودم برای همین پر انرژی بودم شروع کردم به دست زدنو اواز خوندن ...... این دوتا عکسم میزارم یکیش مال امروز یکیش مال چند روز پیشه ...
28 فروردين 1391

90

سلاممممممممم امروز اخرین روز سال 1390 هستش سال 90 با تمام خوبی ها و بدیهاش داره خداحافظی میکنه  ... دیروز تو گوش رها کوچولو زمزمه میکردم میگفتم امسال عید تو توی شکمم بودی و حالا تو تو اغوشمی و عید امسال رو در کنار هم 3 تایی جشن میگیرم سال 90 با اینکه این همه خاطره تو ذهنمون گنجوند ولی بازم شکر که تو امدی به این دنیا و با خودت خاطره های قشنگی رو اوردی و تموم خاطره های بد رو پاکشون کردی من خدا رو شکر میکنم که خانواده دونفری ما شده 3 نفر ههههو خدا رو شکر میکنم که خداوند دختر سالم و صالح داده قرار بو دیروز بریم مرکز بهداشت که قسمت نشد با این برف و بورانی که امد گفتیم نرفتن بهتره هههههه اینم اخرین حموم رها کوچولو تو سال 90 سال نو رو به همه ...
28 فروردين 1391

سال نو مبارک

سلاممممممممممممممممممممم سال نو مبارکککککککککککککککککککککک به هرعيدى كه آيد زنده باشيد،به انوار خداوند تابنده باشيد ، رواحاجت دراين عيد خدايى،هميشه خرم و فرخنده باشيد ...
28 فروردين 1391

10 ماهگی

سلامممممممممم..تعطیلات عیدم تموم شد ..من 10 ماهه شدم ...و ت این مدت  تجربه زیادی کسب نکردم اذیت کردنهام سر جاشه و یه چیز دیگه این روزا دارم سعی میکنم که کمی وایستام و وقتی کنار پله وایمیستام زودی زانوم رو خم میکنم که برم بالا  ...از دندون خبری نیست ...و تعطیلات هیجا نرفتیم همش تو خونه بودیم کسی هم بدیدنمون نیومد ...ولی چند روز پیش رفتیم مرکز بهداشت که وزنم چک بشه که خانمه گفت عالی 400 گرم اضافه کردم .......و دو روز پیش رفتیم بیرون همین پارک محله که سیزده بدر بود هههههههه اینم عکس سیزده بدرم این اضافه میشه تازگیا نچ نچ کردنو یاد گرفتم و همینطور قر دادن وقتی صدای یه اهنگ رو میشنوم همینطور نشسته هم دست میزنم و هم قر میدم و بعضی وقتی نچ ن...
28 فروردين 1391
1